رفته بودم که رب گوجه فرنگی بخرم ، از یه تور مسافرتی یا آژانس هوایی یا یه چیزی تو همین مایه ها اِ ببخشید بقالی بود ، نمی دونم آخه پشت شیشه زده بود ثبت نام قم و جمکران ، سوسیس و کالباس ، مشهد مقدس ، مقداری پول پیدا شده . خلاصه بعد سلام گفتم یه رب حمید.!!!! یعنی ببخشید تبرک می خوام ، مدیر آژانس سوپر مسافرتی زنجیر طلایی که هدیه گرفته بودم و گردنم بود رو دید و قبل اینکه هر چیزی بگه گفت : طلا بر مرد حرام است ، نمی دونستی، بدون . و ادامه داد: همین کارها رو می کنی که جلو نمی افتی هر چی کار می کنی … !
بعد از اون فهمیدم که عامل پیشرفت جوامع مختلف اینکه زنجیر طلا گردنشون نمی اندازند.
خودتون قضاوت کنید:تور مشهد و پول گمشده و تور قم و جمکران و سوسیس و کالباس ، استفتائات جدید رو هم به همه اینها اضافه کنید.
حالامی فهمم پیشرفت از کجا حاصل می شه!!؟
|